جدول جو
جدول جو

معنی حافظی شاعر - جستجوی لغت در جدول جو

حافظی شاعر
(فِ)
شاعر و فقیه عهد شاه طهماسب. او راست منظومه ای فارسی در طهارت ونماز در حدود دویست بیت، و آنرا به دستور شاه طهماسب برای آسانی حفظ به نظم آورده. آغاز آن چنین است:
ابتدأنا باسمه الاعظم
و هو الله صانع العالم.
و دراواخر آن گوید:
حافظی این رساله مختصریست
ازبرای عرابی و حضریست.
و نسخۀ آن نزد سید صدر در کاظمین هست. (الذریعه ج 3 ص 450)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

شاعری است، و صاحب صبح گلشن گوید: از ناظمان صاف گوست که بعضی او را شیرازی و برخی تبریزی نگاشته اند، و رزاق علی الاطلاق وجه رزقش بر معلمی اطفال گذاشته، از اوست:
از جهان تنگ آمدم پهلوی مجنونم برید
خانه تاریک است و من بیمار بیرونم برید،
(تذکرۀ صبح گلشن صص 242- 243)،
و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا